- نویسنده : نسیم سحر
- بازدید : 1304 مشاهده
- دسته بندی : قرآن , مفسران و قاریان ,

رشيد الدين ميبدي (ابو الفضل احمد بن ابى سعد بن احمد بن مهريزد)صاحب تفسير کشف الاسرار و عدّة الابرار
محل تولد: ميبد يزد
تاريخ تولد: قرن پنجم هجري قمري
تاریخ وفات: قرن ششم هجري قمري
استادان:؟؟؟؟؟؟؟؟
شاگردان:؟؟؟؟؟؟؟
معرفي تفسير:
تفسير کشف الاسرار و عدة الابرار تاليف ابو الفضل رشيد الدين ميبدى بر اساس تفسيرخواجه عبد الله انصارى منبعى غنى از تفسير، تاويل، معارف اسلامى، شعر و ادب عربى و فارسى است. در بين ترجمه ها و تفسيرهاى معتبر قرآن به زبان فارسى کشف الاسرار ارزشى والا و مقامى خاص دارد.
آن گونه که همگان مى دانند اين کتاب را ميبدى در اوايل سال 520 هجرى آغاز کرده است و سرمشق او در اين کار، تفسير معروف خواجه عبد الله انصارى بوده است که متاسفانه اکنون به تمامى در دسترس نيست و احتمال دارد که در اثر حوادث روزگار از ميان رفته باشد.
اين کتاب گنجينه گرانبهايى از لغات، امثال، تشبيهات و تعبيرات فارسى است، در عين اينکه واجد مزاياى تفاسير ديگر نيز هست. زيرا همان بحث هايى که در تفاسير عربى درباره قرائت، شأن نزول، لغت، صرف، نحو و بيان به زبان عربى شده در اين تفسير به زبان شيرين و روان فارسى ادا شده و حتى اخبار و احاديث و اشعار هم در بيشتر موارد به زبان فارسى ترجمه گرديده است و در نوبت اول کاملا دقت و توجه شده که کلمه فارسى که در ترجمه کلمه عربى قرار مى گيرد برابر با آن بوده باشد که رعايت امانت در سخن خدا بشود، و در بعضى موارد کلام از سياق فارسى دور مى شود تا اين منظور عملى گردد.
اين تفسير از جمله تفاسيرى است که در ضمن برخوردارى از حلاوت زبان فارسى در بردارنده نکات جالب عرفانى، تفسيرى، تاريخى و ادبى است و در عين حال خالى از اشکال نيست و لذاست که اين کتاب نگرشى نقدگونه و منصفانه را مى طلبد تا با کاوشى دقيق و کند و کاوى عميق و نگاهى ژرف نقاط مثبت و منفى آن را بشناسد و سره را از ناسره جدا سازد.
روش تفسير :
ميبدى بر اساس تفسير الهروى خواجه عبد الله انصارى کتاب کشف الاسرار و عدّة الابرار را در ده مجلد به رشته تحرير در آورده است. اساس کار ميبدى در اين است که هر آيه اى را سه بار مطرح مى کند :
نوبت اول
در نوبت اول معنى تحت اللفظى آيه( و در عين حال سليس و روان آن) مى آيد که در اين قسمت لغات و ترکيبات بسيار جالب فارسى در مقابل کلمات عربى آمده است و شايسته تحقيق و تدقيق بسيار است. نخستين و مهمترين نکتهاى که در ترجمه قرآن کشف الاسرار در نوبت اول به چشم مىخورد برابرهاى پارسى است که ميبدى در برگرداندن برخى لغتهاى قرآن آورده، و بسا که بعض از آنها نو ساخته خود اوست، و نمودارى است از شيوه واژهسازى پيشينيان. دومين ويژگى و مزيت قرآنهاى مترجم کهن سال تنها در استعمال واژه هاى زيبا و رساى پارسى نيست، بلکه نکته مهمتر دقت و توجهى است که به ريزهکاريها و ظرائف موجود در آيات قرآن داشتند، و تقواى علميشان آنان را وا مىداشت که اين نکات ظريف و دقيق را در ترجمه سخن خدا نيز منعکس کنند، تا نکتهاى فرو گذار نشود، و قصور يا تقصيرى متوجه آنان نگردد.
رشيد الدين ميبدى که دانشمندى سخت ديندار و عقيده مند به قرآن است، در ترجمه آيات رعايت اينگونه نکات را کرده که بعضى از آنها بس مهم و شايان توجه است.
البته مى دانيم گذشت زمان و دگرگونى زبان برخى از کاربردهاى لفظى کشف الاسرار و ديگر قرآن هاى کهن را منسوخ کرده، و گاه ترکيبها يا تعبيرهايى که در اين آثار آمده در نثر امروز خوشايند نيست و نبايد به کار رود. اما نکات قابل توجه و ريزه کاري هاى پسنديده هم در آنها اندک نيست، که مى توان به کار بست و بدين طريق پيام آسمانى قرآن را زيبا و رسا، مؤثر و گويا به پارسى برگرداند.
اگر روزى فرا رسد که لغات قرآنى اين تفسير و معانى فارسى آن به صورت فرهنگى درآيد آن کتاب فرهنگ از کتب نفيس و ارزشمند لغت خواهد بود، و در ضمن اين نتيجه گرفته مي شود که زبان فارسى به حدى توانا و مايهور است که براى هر نوع معنى لغتى سزاوار که رساننده آن معنى باشد، دارد. خاصه آنکه ترکيب در زبان فارسى باعث شده که هر معنى و مفهومى را بتوان براى آن لغت ساخت و اين پاسخى است به آنان که معتقدند زبان فارسى بايد از زبانهاى ديگر دريوزهگرى کند. و نيز لغات و ترکيبات فارسى که در اين کتاب بکار رفته اگر جمع آورى گردد و موارد استعمال آن تفحص و بررسى گردد به سرمايه لغوى زبان فارسى افزوده مىشود. خاصه آنکه اين لغات از نظر سبک شناسى نمودار يک دوره خاص از نثر فارسى مى باشد، و حتى از نظر لهجه شناسى نيز استفاده شايانى برده مىشود. آنان که به کار دستور زبان مىپردازند، اين کتاب منبع سرشارى براى آنان خواهد بود. زيرا خصايص صرفى و نحوى آن بى حد و شمار است و همچنين براى سبک شناسى که در زبان فارسى فنى نوين است و در تکميل آن نيازمند به ماخذ و منابع بسيارى از نظم و نثر فارسى هستيم اين کتاب بسيار مفيد است. زيرا به نکات سبکى برخورد مى کنيم که نظير آن را در کتب- انگشت شمارى مانند تاريخ بيهقى و تذکرة اللاولياى شيخ عطار مگر بتوانيم بيابيم.
نوبت دوم
دفعه دوم يعنى در نوبت ثانيه شأن نزول آيه و ناسخ و منسوخ بودن آن و تفسير آن از نظر شرعى و اقوال مفسران آمده است که در حقيقت بخش اعظم کتاب صرف اين قسمت شده است و هم در اين قسمت است که احاديث نبوى و اقوال صحابه و بزرگان دين مىآيد و کتاب را از معارف اسلامى سرشار مى کند، البته احاديث مجعول و سخنان بى هويت نيز در اين ميان بسيار است اما غلبه با احاديث صحيح و سخنان با ماخذ است. اين قسمت هم از نظر زبان فارسى کم اهميت نيست.
دفعه دوم يعنى در نوبت ثانيه شأن نزول آيه و ناسخ و منسوخ بودن آن و تفسير آن از نظر شرعى و اقوال مفسران آمده است که در حقيقت بخش اعظم کتاب صرف اين قسمت شده است و هم در اين قسمت است که احاديث نبوى و اقوال صحابه و بزرگان دين مىآيد و کتاب را از معارف اسلامى سرشار مى کند، البته احاديث مجعول و سخنان بى هويت نيز در اين ميان بسيار است اما غلبه با احاديث صحيح و سخنان با ماخذ است. اين قسمت هم از نظر زبان فارسى کم اهميت نيست.
از اين گذشته در اين( قسمت از) کتاب به مطالب فقهى بسيارى برخورد مىکنيم و مولف هر چند در مسايل فقهى آراء شافعى را ترجيح مى دهد، ولى از ذکر اقوال فقهاى ديگر خوددارى نمى کند. و همچنين در مسايل کلامى او متمايل به کلام اشعرى است ولى اقوال قدريان و اهل اعتزال را هم ذکر مى کند و سپس به ردّ آن مىپردازد. نه تنها در اين کتاب ردّ بر قدريان و معتزليان ديده مىشود، بلکه ردّ فلاسفه و زنادقه و جهميه و ديگر فرق نيز به چشم ميخورد که براى کسانى که در ملل و نحل اهتمام مى ورزند اين ايرادها سودمند است.
بيشتر اشعار عربى که در اين کتاب بکار رفته، يا ترجمه شعرى آن پس از آن آورده شده و يا به نثر روان رسايى به فارسى برگردانده شده و اين مطلب وقتى ضميمه با ترجمه تحت اللفظى آيات و احاديث شود مترجمان عربى و دانشجويان ادب فارسى و عربى را سود بسيار مىبخشد.
در اين بخش عشق و محبت ميبدى به خاندان پيامبر گرامى( ص) تبلور مىنمايد و فضايل بىشمارى به عنوان شأن نزول آيات ويژه پنج تن آل عبا و اصحاب کسا نقل مى نمايد و جلوههاى زيادى از ولايت متجلى مى سازد.
وى ديباچه کلام خود را به خوبى مى گشايد و با نگارش جمله« خير کلمات الله اشکر على ما افتتح به القرآن من الحمد فالحمد لله ربّ العالمين و الصلوة على رسوله محمد و آله اجمعين اما بعد...»( ج 1 / 1) عمل به اين سخن مروى از صاحب شريعت رسول خاتم( ص) کرده است که فرمود: به هنگام درود فرستادن بر من آن را ناقص نگوييد، بلکه بر خاندان من نيز درود فرستيد و آنان را از من جدا مسازيد، همانا که در روز قيامت تمامى سببها و نسبها جز سبب و نسب من وجود نخواهد داشت.
ميبدى در ديباچه برخلاف دانشمندان اهل سنت بر اصحاب درود نمى فرستد و از شيوه انديشمندان شيعى و تفاسير شيعه پيروى مى نمايد.
نکات تاريخى بسيار جالب و قابل توجه و دقت نظر در رابطه با برخى از فضايل آل پيامبر( ع) که گاه با نثر ادبى فوق العاده زيبايى مشحون و آميخته شده است، در اين تفسير به چشم ميخورد که به عنوان نمونه به بعضى از آنها فهرستوار اشاره ميگردد، ماجراى مباهله پيامبر( ص) و اصحاب کسا را با ترسايان نجران مطرح ميسازد و داستان عقد اخوت را که حضرت رسول( ص) در مدينه انجام داد و ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار کرد و افرادى را که با هم تناسب داشتند به برادرى ايمانى گزينش کرد و على( ع) را که سى سال از آن حضرت کوچکتر بود برادر خويش انتخاب نمود.
ولايت على( ع) بر مومنان را در شأن نزول آيه 55 مائده نقل فرموده و آيه نجوا را ويژه على( ع) مى داند و از نقش و تاثير بسزاى على( ع) در فتح خيبر و ناکارآمدى ابو بکر و عمر سخن گفته است. و از فضايل و محاسن فاطمه زهرا و حسن و حسين عليهم السلام آنقدر بيان مي کند که به عنوان ويژگى اين تفسير به حساب مى آيد.
او در يک جا چنين نوشته است:« على مرتضى ابن عم مصطفى شوهر خاتون قيامت فاطمه زهرا که خلافت را حارس بود و اوليا را صدر و بدر بود... رقيب عصمت و نبوت بود، عنصر علم و حکمت بود، اخلاص و صدق و يقين و توکل و تقوى و ورع شعار و دثار وى بود، حيدر کرار بود صاحب ذو الفقار بود، سيد مهاجر و انصار بود.( ج 3 / 150)
نوبت سوم
دفعه سوم يعنى در نوبت ثالث چند آيه که در نوبت اول آمده است از نظر عرفانى مورد بحث قرار گرفته است و در اين قسمت به اشعار عربى و فارسى فراوانى بر مى خوريم که تفسير را از حالت يکنواختى بيرون مى آورد و هنر نويسندگى و ذوق ميبدى و تأثّر او از خواجه عبد الله را نشان ميدهد و اين قسمت را بايد شاهکارى در تفسير و نويسندگى و ذوقيات دانست. اما چنانکه اشاره شد همه آيات قرآنى در اين قسمت مطرح نشده است و گاهى هم آيه اى در نوبت دوم مطرح نمى شود که البته اين به ندرت اتفاق مى افتد.
در نوبت سوم مطالب شيرين و دلپذير و داستانهاى اخلاقى فراوان آورده است که سختترين دلها را نرم مى کند و آدمى هنگام مطالعه آن خود را فراموش مى کند و اين داستانها جذاب و حکايات جالب که در نوبت سوم آمده اگر گردآورى شود خود مجموعه نفيسى از حکمت و عرفان عملى خواهد بود. و براى آنانکه با آثار مولوى، حافظ و عطار دم سازند و به اصطلاحات عرفانى آشنايند کاملا آشکار است که اينگونه داستان ها و مطالب چقدر دلپذير و روح بخش مى باشد.
يکى از استفاده هاى شايانى که ميبدى در اين قسمت از خواجه انصارى نموده مناجات است. عبارات فارسى پير هرات غالبا مسجع است و گاهى بندهاى مسجعات او بويژه در مناجاتها در وزن و دلکش بدان پايه است که با اندک تصرفى به شعرى موزون و مقفى بدل مي شود. شور، وجد و حال آميخته با نوعى وزن که در مناجات هاى پير هرات وجود دارد از قديم دل مشتاقان را صيد کرده است تا آنجا که شهرت او در ميان فارسى زبانان از خاص و عام به دليل اين مناجاتها دانسته شده است. در بسيارى از آثار منسوب به او نيز سجع سازى مشهود است. پابندى او به عبارت و سخن گفتن به سجع هر چند به گفته جامع مقامات نه با تکلف، از خصايص زبان اوست و اين خصيصه بنابر استنباط زرين کوب« بن شک ميراث مدرسه است که وى را گذشته از حديث و قرآن با لغت و ادب نيز مربوط کرده بود و ظاهرا علاقه به سجع و قرينه هم که در کلام او هست نه فقط نشانى از يک تربيت و تهذيب ادبى است بلکه در عين حال معرف طرز بيان يک واعظ و مفسر است که نيروى بيانش مى بايست براى انبوه شنوندگان جالب بوده باشد» به درستى روشن نيست که پير هرات کى و کجا به سرودن مناجات مى پرداخته است. آيا اين مناجاتها محصول خلوت هاى خاص اوست يا به هنگام تذکير و خطبه و موعظه سروده شده است؟ در طبقات الصوفيه مناجاتها غالبا در مواضعى آمده است که وحدت موضوع و پيوند با مطالب پيش از آن، وجود دارد. اين وضع بر کشف الاسرار نيز منطبق است. مقايسه مناجات هاى مشترک ميان طبقات الصوفيه و کشف الاسرار از نظر موضع و مقام و ارتباط آنها با مطالب پيش از مناجاتها غير از وحدت گوينده، وحدت حال و مقام آنرا نيز نشان مى دهد با اين تفاوت که در طبقات الصوفيه بيشتر مناجاتها به دنبال يکديگر آمده است و بسيار طولانى تر از مناجاتهاى کشف الاسرار است و بخش کمتر مناجات ها به صورت قطعات کوتاه وجود دارد. در کشف الاسرار مناجاتهاى طولانى که سجع و قرينه آن تا آخر يکى باشد تقريبا وجود ندارد. در اين کتاب مناجاتها در قالب قطعات کوتاه و چندبندى ايراد شده است و حتى مناجاتهاى طولانى و دراز طبقات الصوفيه در بخشهاى مختلف و به صورت پراکنده و کوتاه آمده است. در سائر آثار منسوب به پير هرات نيز مناجاتها غالبا کوتاه است. در اين منابع قطعاتى ديده مي شود که در طبقات الصوفيه و کشف الاسرار نيامده است و تشخيص صحت انتساب آنها به پير هرات مستلزم تحقيق و بررسى دقيق است زيرا احتمال اينکه ساخته هاى ديگران نيز به سبب شهرت مناجاتهاى پير هرات بدو نسبت داده شده باشد بسيار است. به نظر ميرسد زاده هاى طبع پير هرات بيشتر رباعى باشد که بيشتر آنها در کشف الاسرار و آثار فارسى او آمده است.
آثار مفسر: تفسير کشف الاسرار و عدّة الابرار ، اربعين
نسیم سحر دات آی آر
تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج صلوات