نسیم سحر

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

آخرین ارسالی های انجمن

رشيد الدين ميبدي (ابو الفضل احمد بن ابى سعد بن احمد بن مهريزد)صاحب تفسير کشف الاسرار و عدّة الابرار

محل تولد: ميبد يزد 
تاريخ تولد: قرن پنجم هجري قمري 
تاریخ وفات: قرن ششم‏ هجري قمري 
استادان:؟؟؟؟؟؟؟؟
شاگردان:؟؟؟؟؟؟؟

معرفي تفسير:
تفسير کشف الاسرار و عدة الابرار تاليف ابو الفضل رشيد الدين ميبدى بر اساس تفسيرخواجه عبد الله انصارى منبعى غنى از تفسير، تاويل، معارف اسلامى، شعر و ادب‏ عربى و فارسى است. در بين ترجمه‏ ها و تفسيرهاى معتبر قرآن به زبان فارسى کشف الاسرار ارزشى والا و مقامى خاص دارد.

آن گونه که همگان مى‏ دانند اين کتاب را ميبدى در اوايل سال 520 هجرى آغاز کرده است و سرمشق او در اين کار، تفسير معروف خواجه عبد الله انصارى بوده است که متاسفانه اکنون به تمامى در دسترس نيست و احتمال دارد که در اثر حوادث روزگار از ميان رفته باشد.

اين کتاب گنجينه گرانبهايى از لغات، امثال، تشبيهات و تعبيرات فارسى است، در عين اينکه واجد مزاياى تفاسير ديگر نيز هست. زيرا همان بحث‏ هايى که در تفاسير عربى درباره قرائت، شأن نزول، لغت، صرف، نحو و بيان به زبان عربى شده در اين تفسير به زبان شيرين و روان فارسى ادا شده و حتى اخبار و احاديث و اشعار هم در بيشتر موارد به زبان فارسى ترجمه گرديده است و در نوبت اول کاملا دقت و توجه شده که کلمه فارسى که در ترجمه کلمه عربى قرار مى‏ گيرد برابر با آن بوده باشد که رعايت امانت در سخن خدا بشود، و در بعضى موارد کلام از سياق فارسى دور مى ‏شود تا اين منظور عملى گردد.

اين تفسير از جمله تفاسيرى است که در ضمن برخوردارى از حلاوت زبان فارسى در بردارنده نکات جالب عرفانى، تفسيرى، تاريخى و ادبى است و در عين حال خالى از اشکال نيست و لذاست که اين کتاب نگرشى نقدگونه و منصفانه را مى‏ طلبد تا با کاوشى دقيق و کند و کاوى عميق و نگاهى ژرف نقاط مثبت و منفى آن را بشناسد و سره را از ناسره جدا سازد.

روش تفسير :
ميبدى بر اساس تفسير الهروى خواجه عبد الله انصارى کتاب کشف الاسرار و عدّة الابرار را در ده مجلد به رشته تحرير در آورده است. اساس کار ميبدى در اين است که هر آيه ‏اى را سه بار مطرح مى ‏کند :

نوبت اول‏
در نوبت اول معنى تحت اللفظى آيه( و در عين حال سليس و روان آن) مى ‏آيد که در اين قسمت لغات و ترکيبات بسيار جالب فارسى در مقابل کلمات عربى آمده است و شايسته تحقيق و تدقيق بسيار است. نخستين و مهمترين نکته‏اى که در ترجمه قرآن کشف الاسرار در نوبت اول به چشم مى‏خورد برابرهاى پارسى است که ميبدى در برگرداندن برخى لغتهاى قرآن آورده، و بسا که بعض از آنها نو ساخته خود اوست، و نمودارى است از شيوه واژه‏سازى پيشينيان. دومين ويژگى و مزيت قرآنهاى مترجم کهن سال تنها در استعمال واژه‏ هاى زيبا و رساى پارسى نيست، بلکه نکته مهمتر دقت و توجهى است که به ريزه‏کاريها و ظرائف موجود در آيات قرآن داشتند، و تقواى علميشان آنان را وا مى‏داشت که اين نکات ظريف و دقيق را در ترجمه سخن خدا نيز منعکس کنند، تا نکته‏اى فرو گذار نشود، و قصور يا تقصيرى متوجه آنان نگردد.

رشيد الدين ميبدى که دانشمندى سخت ديندار و عقيده‏ مند به قرآن است، در ترجمه آيات رعايت اينگونه نکات را کرده که بعضى از آنها بس مهم و شايان توجه است.

البته مى‏ دانيم گذشت زمان و دگرگونى زبان برخى از کاربردهاى لفظى کشف الاسرار و ديگر قرآن هاى کهن را منسوخ کرده، و گاه ترکيب‏ها يا تعبيرهايى که در اين آثار آمده در نثر امروز خوشايند نيست و نبايد به کار رود. اما نکات قابل توجه و ريزه‏ کاري هاى پسنديده هم در آنها اندک نيست، که مى‏ توان به کار بست و بدين طريق پيام آسمانى قرآن را زيبا و رسا، مؤثر و گويا به پارسى برگرداند.

اگر روزى فرا رسد که لغات قرآنى اين تفسير و معانى فارسى آن به صورت فرهنگى درآيد آن کتاب فرهنگ از کتب نفيس و ارزشمند لغت خواهد بود، و در ضمن اين نتيجه گرفته مي شود که زبان فارسى به حدى توانا و مايه‏ور است که براى هر نوع معنى لغتى سزاوار که رساننده آن معنى باشد، دارد. خاصه آنکه ترکيب در زبان فارسى باعث شده که هر معنى و مفهومى را بتوان براى آن لغت ساخت و اين پاسخى است به آنان که معتقدند زبان فارسى بايد از زبانهاى ديگر دريوزه‏گرى کند. و نيز لغات و ترکيبات فارسى که در اين کتاب بکار رفته اگر جمع آورى گردد و موارد استعمال آن تفحص و بررسى گردد به سرمايه لغوى زبان فارسى افزوده مى‏شود. خاصه آنکه اين لغات از نظر سبک شناسى نمودار يک دوره خاص از نثر فارسى مى‏ باشد، و حتى از نظر لهجه شناسى نيز استفاده شايانى برده مى‏شود. آنان که به کار دستور زبان مى‏پردازند، اين کتاب منبع سرشارى براى آنان خواهد بود. زيرا خصايص صرفى و نحوى آن بى حد و شمار است و همچنين براى سبک شناسى که در زبان فارسى فنى نوين است و در تکميل آن نيازمند به ماخذ و منابع بسيارى از نظم و نثر فارسى هستيم اين کتاب بسيار مفيد است. زيرا به نکات سبکى برخورد مى‏ کنيم که نظير آن را در کتب- انگشت شمارى مانند تاريخ بيهقى و تذکرة اللاولياى شيخ عطار مگر بتوانيم بيابيم.
نوبت دوم‏
دفعه دوم يعنى در نوبت ثانيه شأن نزول آيه و ناسخ و منسوخ بودن آن و تفسير آن از نظر شرعى و اقوال مفسران آمده است که در حقيقت بخش اعظم کتاب صرف اين قسمت شده است و هم در اين قسمت است که احاديث نبوى و اقوال صحابه و بزرگان دين مى‏آيد و کتاب را از معارف اسلامى سرشار مى‏ کند، البته احاديث مجعول و سخنان بى‏ هويت نيز در اين ميان بسيار است اما غلبه با احاديث صحيح و سخنان با ماخذ است. اين قسمت هم از نظر زبان فارسى کم اهميت نيست.

از اين گذشته در اين( قسمت از) کتاب به مطالب فقهى بسيارى برخورد مى‏کنيم و مولف هر چند در مسايل فقهى آراء شافعى را ترجيح مى ‏دهد، ولى از ذکر اقوال فقهاى ديگر خوددارى نمى‏ کند. و همچنين در مسايل کلامى او متمايل به کلام اشعرى است ولى اقوال قدريان و اهل اعتزال را هم ذکر مى‏ کند و سپس به ردّ آن مى‏پردازد. نه تنها در اين کتاب ردّ بر قدريان و معتزليان ديده مى‏شود، بلکه ردّ فلاسفه و زنادقه و جهميه و ديگر فرق نيز به چشم ميخورد که براى کسانى که در ملل و نحل اهتمام مى‏ ورزند اين ايرادها سودمند است.
بيشتر اشعار عربى که در اين کتاب بکار رفته، يا ترجمه شعرى آن پس از آن آورده شده و يا به نثر روان رسايى به فارسى برگردانده شده و اين مطلب وقتى ضميمه با ترجمه تحت اللفظى آيات و احاديث شود مترجمان عربى و دانشجويان ادب فارسى و عربى را سود بسيار مى‏بخشد.

در اين بخش عشق و محبت ميبدى به خاندان پيامبر گرامى( ص) تبلور مى‏نمايد و فضايل بى‏شمارى به عنوان شأن نزول آيات ويژه پنج تن آل عبا و اصحاب کسا نقل مى‏ نمايد و جلوه‏هاى زيادى از ولايت متجلى مى‏ سازد.

وى ديباچه کلام خود را به خوبى مى‏ گشايد و با نگارش جمله« خير کلمات الله اشکر على ما افتتح به القرآن من الحمد فالحمد لله ربّ العالمين و الصلوة على رسوله محمد و آله اجمعين اما بعد...»( ج 1 / 1) عمل به اين سخن مروى از صاحب شريعت رسول خاتم( ص) کرده است که فرمود: به هنگام درود فرستادن بر من آن را ناقص نگوييد، بلکه بر خاندان من نيز درود فرستيد و آنان را از من جدا مسازيد، همانا که در روز قيامت تمامى سبب‏ها و نسب‏ها جز سبب و نسب من وجود نخواهد داشت.

ميبدى در ديباچه برخلاف دانشمندان اهل سنت بر اصحاب درود نمى‏ فرستد و از شيوه انديشمندان شيعى و تفاسير شيعه پيروى مى ‏نمايد.

نکات تاريخى بسيار جالب و قابل توجه و دقت نظر در رابطه با برخى از فضايل آل پيامبر( ع) که گاه با نثر ادبى فوق العاده زيبايى مشحون و آميخته شده است، در اين تفسير به چشم ميخورد که به عنوان نمونه به بعضى از آنها فهرستوار اشاره ميگردد، ماجراى مباهله پيامبر( ص) و اصحاب کسا را با ترسايان نجران مطرح ميسازد و داستان عقد اخوت را که حضرت رسول( ص) در مدينه انجام داد و ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار کرد و افرادى را که با هم تناسب داشتند به برادرى ايمانى گزينش کرد و على( ع) را که سى سال از آن حضرت کوچکتر بود برادر خويش انتخاب نمود.

ولايت على( ع) بر مومنان را در شأن نزول آيه 55 مائده نقل فرموده و آيه نجوا را ويژه على( ع) مى‏ داند و از نقش و تاثير بسزاى على( ع) در فتح خيبر و ناکارآمدى ابو بکر و عمر سخن گفته است. و از فضايل و محاسن فاطمه زهرا و حسن و حسين عليهم السلام آنقدر بيان مي کند که به عنوان ويژگى اين تفسير به حساب مى‏ آيد.

او در يک جا چنين نوشته است:« على مرتضى ابن عم مصطفى شوهر خاتون قيامت فاطمه زهرا که خلافت را حارس بود و اوليا را صدر و بدر بود... رقيب عصمت و نبوت بود، عنصر علم و حکمت بود، اخلاص و صدق و يقين و توکل و تقوى و ورع شعار و دثار وى بود، حيدر کرار بود صاحب ذو الفقار بود، سيد مهاجر و انصار بود.( ج 3 / 150)

نوبت سوم‏
دفعه سوم يعنى در نوبت ثالث چند آيه که در نوبت اول آمده است از نظر عرفانى مورد بحث قرار گرفته است و در اين قسمت به اشعار عربى و فارسى فراوانى بر مى ‏خوريم که تفسير را از حالت يکنواختى بيرون مى‏ آورد و هنر نويسندگى و ذوق ميبدى و تأثّر او از خواجه عبد الله را نشان ميدهد و اين قسمت را بايد شاهکارى در تفسير و نويسندگى و ذوقيات دانست. اما چنانکه اشاره شد همه آيات قرآنى در اين قسمت مطرح نشده است و گاهى هم آيه ‏اى در نوبت دوم مطرح نمى‏ شود که البته اين به ندرت اتفاق مى ‏افتد.

در نوبت سوم مطالب شيرين و دلپذير و داستانهاى اخلاقى فراوان آورده است که سخت‏ترين دلها را نرم مى‏ کند و آدمى هنگام مطالعه آن خود را فراموش مى‏ کند و اين داستانها جذاب و حکايات جالب که در نوبت سوم آمده اگر گردآورى شود خود مجموعه نفيسى از حکمت و عرفان عملى خواهد بود. و براى آنانکه با آثار مولوى، حافظ و عطار دم سازند و به اصطلاحات عرفانى آشنايند کاملا آشکار است که اينگونه داستان ها و مطالب چقدر دلپذير و روح بخش مى‏ باشد.

يکى از استفاده‏ هاى شايانى که ميبدى در اين قسمت از خواجه انصارى نموده مناجات است. عبارات فارسى پير هرات غالبا مسجع است و گاهى بندهاى مسجعات او بويژه در مناجات‏ها در وزن و دلکش بدان پايه است که با اندک تصرفى به شعرى موزون و مقفى بدل مي شود. شور، وجد و حال آميخته با نوعى وزن که در مناجات‏ هاى پير هرات وجود دارد از قديم دل مشتاقان را صيد کرده است تا آنجا که شهرت او در ميان فارسى زبانان از خاص و عام به دليل اين مناجاتها دانسته شده است. در بسيارى از آثار منسوب به او نيز سجع‏ سازى مشهود است. پابندى او به عبارت و سخن گفتن به سجع هر چند به گفته جامع مقامات نه با تکلف، از خصايص زبان اوست و اين خصيصه بنابر استنباط زرين کوب« بن شک ميراث مدرسه است که وى را گذشته از حديث و قرآن با لغت و ادب نيز مربوط کرده بود و ظاهرا علاقه به سجع و قرينه هم که در کلام او هست نه فقط نشانى از يک تربيت و تهذيب ادبى است بلکه در عين حال معرف طرز بيان يک واعظ و مفسر است که نيروى بيانش مى‏ بايست براى انبوه شنوندگان جالب بوده باشد» به درستى روشن نيست که پير هرات کى و کجا به سرودن مناجات مى‏ پرداخته است. آيا اين مناجاتها محصول خلوت‏ هاى خاص اوست يا به هنگام تذکير و خطبه و موعظه سروده شده است؟ در طبقات الصوفيه مناجاتها غالبا در مواضعى آمده است که وحدت موضوع و پيوند با مطالب پيش از آن، وجود دارد. اين وضع بر کشف الاسرار نيز منطبق است. مقايسه مناجات هاى مشترک ميان طبقات الصوفيه و کشف الاسرار از نظر موضع و مقام و ارتباط آنها با مطالب پيش از مناجاتها غير از وحدت گوينده، وحدت حال و مقام آنرا نيز نشان مى‏ دهد با اين تفاوت که در طبقات الصوفيه بيشتر مناجاتها به دنبال يکديگر آمده است و بسيار طولانى ‏تر از مناجاتهاى کشف الاسرار است و بخش کمتر مناجات ها به صورت قطعات کوتاه وجود دارد. در کشف الاسرار مناجات‏هاى طولانى که سجع و قرينه آن تا آخر يکى باشد تقريبا وجود ندارد. در اين کتاب مناجاتها در قالب قطعات کوتاه و چندبندى ايراد شده است و حتى مناجاتهاى طولانى و دراز طبقات الصوفيه در بخش‏هاى مختلف و به صورت پراکنده و کوتاه آمده است. در سائر آثار منسوب به پير هرات نيز مناجاتها غالبا کوتاه است. در اين منابع قطعاتى ديده مي شود که در طبقات الصوفيه و کشف الاسرار نيامده است و تشخيص صحت انتساب آنها به پير هرات مستلزم تحقيق و بررسى دقيق است زيرا احتمال اينکه ساخته‏ هاى ديگران نيز به سبب شهرت مناجاتهاى پير هرات بدو نسبت داده شده باشد بسيار است. به نظر ميرسد زاده‏ هاى طبع پير هرات بيشتر رباعى باشد که بيشتر آنها در کشف الاسرار و آثار فارسى او آمده است. 
آثار مفسر: تفسير کشف الاسرار و عدّة الابرار ، اربعين

نسیم سحر دات آی آر

تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج صلوات

 

مطالب مرتبط

تظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش